پارت هشتم

زمان ارسال : ۷۲ روز پیش

حیاط جارو و آب‌پاشی شده بود. عطر گل‌های محمدی و یاس باغچه آمیخته به بوی نمِ‌خاک در فضا پیچیده بود. ستاره سبدی از توت‌فرنگی، آلوچه و زردآلو را روی تخت‌گاه گذاشته بود و شیدا با سینی چای وارد حیاط شد. مانلی کنار حوضچه‌ی کنج حیاط نشسته بود، دست کوچکش را ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید